جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خاتمه (9)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

علمای علم هیئت گفته‏اند و حس و تجربه نیز موافق است که قمر، جرمی است کثیف و صیقلی و از مقابله‏ی با شمس کسب نور نماید و هر مقدار از قمر که محاذات با شمس پیدا کند روشن می‏شود؛ و چون جرم قمر از شمس کوچک‏تر است، همیشه نزدیک نصف آن [که] برابر آفتاب است روشن بود و نصف کمتر او تاریک؛ و چون در یک نقطه جمع شوند، نیمه‏ی تاریک به طرف سکنه‏ی زمین باشد و از روشنی آن هیچ نمایان نشود، و این در سه شب آخر ماه است که محاق نامیده شود. و هرگاه اجتماع نیرین در حوالی عقده‏ی «رأس» یا «ذنب» واقع شود، جرم قمر میانه‏ی خط بصر و آفتاب حایل شود و روی آفتاب را بپوشاند و کسوف حاصل شود و خورشید تیره نماید، و آن تیرگی رنگ ماه است. و اول گرفتگی از جانب غربی آفتاب پیدا شود و از این جانب نیز شروع به انجلا نماید. و اگر استقبال در حوالی یکی از دو عقده واقع شود کره‏ی زمین میانه‏ی آفتاب و ماه حایل و مانع از وصول وضوء آفتاب به ماه شود، و خسوف واقع شود و جرم ماه به رنگ اصلی خود نماید.

و در احادیث اهل بیت عصمت، خسوف و کسوف را به عبارات و بیانات دیگر ادا فرموده‏اند که نزدیک به فهم عامه‏ی ناس که بی‏بهره‏ی از علم ریاضی هستند باشد، و از باب «کلم الناس علی قدر عقولهم». در کافی از سید سجاد روایت شده که خداوند دریایی خلق کرده میانه‏ی زمین و آسمان، و در آن دریا معین کرده مجاری آفتاب و ماه، و هفتاد هزار ملک مقرر فرموده که می‏گردانند فلک را در مجاری خود، و چون گناه بندگان بسیار شود و خدا خواهد

بندگان را عتاب نماید به آیه‏ای از آیات خود، را فرماید ملک موکل به فلک را، و اوامر کند هفتاد هزار ملک را که زایل کنند مجاری فلک را از جای خود؛ پس می‏گردد آفتاب در آن دریا، و پوشیده شود روشنی او و تغییر کند رنگ او، و چنین کند با ماه. و چون خواهد شمس و قمر را به حالت اولی برگرداند، آنها را به محل اول برگرداند و از دریا بیرون آورد. و نترسد از کسوف و خسوف جز شیعیان ما. چون چنین شد پس فزع کنید به سوی خدا و به او رجوع نمایید. و بعض علمای ظاهر، تجمد بر ظواهر این حدیث کرده و مضایقه از تأویل نمود، و برخی قائل به دو نحو کسوف و خسوف شده‏اند: یکی آن که منجم اخبار به حایل شدن زمین و جرم قمر نماید، دیگری به عبور بر دریا. و این اقاویل از تحقیق بعید است. و جماعتی تطبیق این ظواهر با قواعد نموده‏اند و گفته‏اند که مراد به دریا، سایه‏ی ماه و سیاهی آن است، و در خسوف مراد سایه‏ی زمین است که به شکل مخروط است، و حایل شود میانه‏ی آفتاب و ماه، و این تعبیر مجازی است. و گفته‏اند تحفظ بر ظواهر وقتی لازم است که مخالف حس و عیان نباشد؛ و چون ظواهر مخالف حکم صریح عقل شد، چاره‏ای از تأویل نباشد. و هرگاه اهل هیئت استخراج خسوفین کرد و علم قطعی حاصل نمود به وقوع خسوف یا کسوف در ساعت معینه و همان طور که استخراج کرده بود واقع شد، چگونه توان بر او اظهار داشت که استخراج تو خطاست و خسوف به واسطه‏ی فرو رفتن ماه در دریاست؟ و هرگز از علم قطعی خود بازنگردد، بلکه موجب بی‏اعتقادی او به ظواهر خواهد شد. ملخص آن که، معین است حمل این گونه ظواهر بر تقریباتی که به فهم عامه نزدیک نماید، و چون در صدر اسلام و صقع ظهور شرع اقدس، اهالی آن زمان و آن دیار را بصیرتی به احوال کواکب و استخراج کسوفین نبوده، چاره‏ای از این نوع عبارات نزدیک به فهم عامه‏ی مردم نبوده. و باید دانست که آنچه در این حدیث شریف ذکر شده که خسوفین از معاصی عباد است، منافات ندارد و از این جهت است که خسوفین در شهور و سنوات مختلف شود و مثل سایر حرکات مضبوطه نیست، و بسا باشد که در سالی متعدد واقع شود و در سنوات عدیده واقع نشود، یا به اختلاف واقع شود؛ از جهت آن که وقوع حیلوله که سبب طبیعی این کار است، به اراده حقه‏ی الهیه واقع شود، و مسبب الأسباب، ذات اقدس حق تعالی است. «ألا الی الله تصیر الأمور». و چون مشاهده‏ی خسوفین سبب فزع و خوف است و ناشی از معاصی عباد، شریعت مقدسه نماز و توجه را واجب فرموده.

و از اخاویف سماویه‏ی عجیبه که این زمان مشاهد شد، دو امر است که یکی در شنبه هیجدهم جمادی الاولی سنه‏ی هزار و سیصد و بیست و هشت هجری در اول زوال صدای هائلی از آسمان و زمین حادث شد، مانند صدای توپ بسیار عظیمی که شلیک کنند، و کره‏ی آتشی رنگی سرخ و گداخته به اندازه‏ی جرم قمر از طرف جنوب به حرکت سریعه به سمت شمال متحرک شد و از شدت سرعت حرکت، اثر حرکت آن در هوا به قدر پنج یا شش دقیقه باقی بود مانند گذشتن غراب(1) از دریا، و اهل دار الایمان قم، اکثر استماع صوت و مشاهده‏ی کره‏ی متحرکه را نمودند و مجال شک و شبهه نیست.

دوم در شب جمعه سیزدهم شعبان از سنه‏ی مزبوره قریب به طلوع فجر، شهابی از سمت مشرق ابن بلد حادث شد که درجه‏ی روشنی او از ماه افزون‏تر بود به مراتبی، و به حدی روشنی داد که تمامی خانه‏های تاریک مانند روشنی اول روز روشن شد و به حرکت بطیئه به سمت مغرب متحرک شد و در آخر کار متلاشی شد و بعد از ده دقیقه تقریبا صدایی در جو حادث شد بسیار مهیب و هولناک که تمام مردم بیدار شنیدند، و اکثری که در خواب بودند، بیدار شدند و وحشت تمامی روی داد، و تقریبا هشت دقیقه صدا ممتد شد مانند توپ عظیمی که در کوهسار شلیک شود، و تاکنون چنین حادثه [ای] در جو شنیده نشده بود. امید است که از علائم ظهور فرج باشد. و حوادث و انقلاب در این سنه و سنه‏ی ماضیه بسیار واقع شده، و الله العالم.


1) نوعی کشتی جنگی قدیمی که به علت قیراندود شدن و سیاهی رنگ آن، «غراب» (کلاغ) نامیده می‏شد. فرهنگ دهخدا و تاریخ البحریة الاسلامیة.