جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

حکمت حقیقى‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حکمت حقیقى، نورانیت و بصیرتى است که در نتیجه به کار بستن حکمت عملى در زندگى براى انسان، حاصل مى‏گردد. در واقع، حکمت علمى، مقدّمه حکمت عملى، و حکمت عملى، سرآغاز حکمتِ حقیقى است و تا انسان، بدین پایه از حکمت نرسیده، حکیمِ حقیقى نیست، هر چند بزرگ‏ترین استاد حکمت باشد.

حکمت حقیقى، در واقع، همان جوهر دانش، نورِ دانش و دانشِ نور است و از این رو، خواصّ علم حقیقى و آثارش بر آن مترتّب مى‏گردد که از مهم‏ترین آنها، بیم از خداوند متعال است، چنان که در قرآن کریم آمده:

«إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ.(1)

در میان بندگان خدا، تنها دانشمندان‏اند که از او بیمناک‏اند».

این اثر، در کلام پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، عیناً بر حکمت حقیقى نیز مترتّب شده است، چنان که مى‏فرماید:

خَشیَةُ اللّهِ عز و جل رأسُ کُلِّ حِکمَةٍ.(2)

بیم از خداوند عز و جل اساس هر حکمتى است.

حکمت حقیقى، جاذبه‏اى عقلانى و ضدّ کشش‏هاى نفسانى است که هر اندازه در جان قوّت یابد، به همان اندازه، تمایلات نفسانى در انسان، ضعیف مى‏شود، تا آن جا که کاملًا از بین مى‏رود. در آن حال، عقل به طور کامل، زنده مى‏گردد و زمام انسان را به دست مى‏گیرد و از آن پس، زمینه‏اى براى انجام دادن کارهاى ناشایست در وجود

او باقى نمى‏مانَد. در نتیجه، حکمت، با عصمت، همراه مى‏گردد و در نهایت، همه ویژگى‏هاى حکیم و عالِم حقیقى براى آدمى حاصل مى‏گردد و در بالاترین مراتب علم و حکمت، به والاترین درجات خودشناسى، خداشناسى، امامت و رهبرى دست مى‏یابد.(3)

بر این پایه، انبیاى الهى و اوصیاى آنان که به قلّه حکمت علمى و عملى و حقیقى دست یافته‏اند، از جانب خداوند متعال، مأمور آموختن علم و حکمت به جامعه بشر شده‏اند.


1) فاطر: آیه 28.

2) الفردوس: ج 2 ص 193 ح 2964، کنز العمّال: ج 3 ص 141 ح 5872.

3) ر. ک: دانش‏نامه عقاید اسلامى: ج 2 ص 353 (بخش پنجم: حکمت).