مهمترین نکته در روایاتى که زیارت امام حسین علیهالسلام را برتر از حج معرّفى کردهاند، توجّه دادن مسلمانان به روح حج و حقیقت آن است.
روح همه عبادتها که حج، جامعترین آنهاست، حاکمیت نظام مبتنى بر توحید به رهبرى امام عادل در جامعه است؛ زیرا تنها در سایه این نظام است که ارزشهاى الهى، امکان تحقّق و بالندگى پیدا مىنمایند و چنان که از امام رضا علیهالسلام گزارش شده، امامتِ امام عادل، اساس بالندگى اسلام، محسوب مىگردد:
إنَّ الإِمامَةَ اسُّ الإِسلامِ النّامی.(1)
امامت، ریشه بالنده اسلام است.
و بر این اساس، رهبرى امام عادل که جلوه حاکمیت توحید است، روح و جوهر و حقیقت حج به حساب مىآید و حجّى با حقیقتْ همراه است که در سایه رهبرى امام عادل و برائت از رهبرى زمامداران ستمگر که جلوه حاکمیت شرک و طاغوتاند، انجام گردد؛ زیرا سراسر حج، لبّیک گویى به یگانگى خداوند متعال و برائت از مطلقِ شرک و مشرک است و بدین سان، حجّى که با نظام توحیدى و امامت که جلوهگاه آن است، پیوند نخورَد، حجّ حقیقى نیست؛ بلکه حجّ جاهلى است، چنان که محدّث بزرگوار ثقة الإسلام کلینى، از یکى از یاران امام باقر علیهالسلام به نام فضیل، روایت کرده که فرمود:
نَظَرَ (أبو جَعفَرٍ علیه السلام) إلَى النّاسِ یَطوفونَ حَولَ الکَعبَةِ، فَقال: هکَذا کانوا یَطوفونَ فِی الجاهِلِیَّةِ، إنَّما امِروا أن یَطوفوا بِها، ثُمَّ یَنفِروا إلَینا فَیُعلِمونا وَلایَتَهُم ومَوَدَّتَهُم، ویَعرِضوا عَلَینا نُصرَتَهُم.(2)
[امام باقر علیه السلام] به مردمى که گِرد کعبه طواف مىکردند، نگاه کرد و فرمود: «در زمان جاهلیت، این گونه طواف مىکردند. همانا مردم، امر شدهاند که گِرد کعبه
طواف کنند و سپس، به سوى ما کوچ کنند و ولایت و دوستى خود را به ما اعلام دارند و یارى خود را نسبت به ما عرضه کنند».
و در روایتى دیگر از ایشان، آمده است:
إنَّما امِرَ النّاسُ أن یَأتوا هذِهِ الأَحجارَ فَیَطوفوا بِها، ثُمَّ یَأتوا فَیُخبِرونا بِوَلایَتِهِم، ویَعرِضوا عَلَینا نُصرَتَهُم.(3)
مردم، مأمور شدهاند که به سراغ این سنگها بیایند و طوافشان کنند. سپس نزد ما بیایند و دوستى خود را به ما خبر دهند و یارىشان را بر ما عرضه دارند.
و در روایت دیگرى مىفرماید:
تَمامُ الحَجِّ لِقاءُ الإِمامِ.(4)
تمامیت حج، به ملاقات کردن امام است.
نیز از امام صادق علیهالسلام روایت شده:
إذا حَجَّ أحَدُکُم فَلیَختِم حَجَّهُ بِزِیارَتِنا، لِأَنَّ ذلِکَ مِن تَمامِ الحَجِّ.(5)
هر یک از شما که حج گزارد، آن را با زیارت ما پایان دهد؛ چون این کار، لازمه کامل شدن حج است.
این گونه روایات، به روشنى نشان مىدهند که ولایت اهل بیت علیهم السلام، روح و حقیقت حج است و حجّ بدون پیوند با رهبرى امام عادل و برائت جُستن از سران مشرک حاکم بر جامعه، حجّ حقیقى نیست.
اکنون با در نظر گرفتن توضیحات گذشته، مىتوان به راز فضائل بزرگى که براى زیارت سیّد الشهدا علیهالسلام از اهل بیت علیهم السلام گزارش شده، پى برد و دریافت که چرا
زیارت بامعرفت او، برتر از حجّ استحبابى است؟ و چرا زیارت سایر امامان علیهم السلام، همسان با زیارت سیّد الشهدا علیهالسلام است؟ و چرا زیارت امام رضا علیهالسلام در شرایط اجتماعى خاصّى که تنها گروه خاصّى از شیعیان به زیارت او مىروند، با فضیلتتر از زیارت امام حسین علیهالسلام است؟
در واقع، همه این روایات، مىخواهند حج را با حقیقت خود، پیوند دهند و مردم مسلمان را براى تشکیل حکومتى مبتنى بر ارزشهاى توحیدى، آماده سازند و براى تشکیل حکومت جهانى اسلام به رهبرى مهدى آل محمّد علیه السلام، زمینهسازى نمایند.
به سخن دیگر، پیام سیاسى همه این روایات، زمینهسازى براى حکومت اهل بیت علیهم السلام است. این پیام را از زیارت همراه با معرفتِ قبور همه خاندان رسالت، مىتوان دریافت کرد، هر چند در مقاطع خاصّى از تاریخ، زیارت برخى از امامان علیهم السلام، ممکن است به دلیل پیامى سازندهتر، از فضیلت بیشترى برخوردار باشد؛ لیکن به نظر مىرسد که زیارت هیچ یک از امامان، نمىتواند به اندازه زیارت سیّد الشهدا علیهالسلام براى تشکیل حکومت دینى، مؤثّر باشد. لذا زیارت ایشان، بیش از هر امام دیگرى مورد تأکید و توصیه قرار گرفته است.
1) الکافى: ج 1 ص 200 ح 1، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 1 ص 218 ح 1، کمال الدین: ص 677 ح 31، الأمالى، صدوق: ص 775 ح 1049.
2) الکافى: ج 1 ص 392 ح 1، تأویل الآیات الظاهرة: ج 1 ص 336 ح 9.
3) علل الشرائع: ص 459 ح 4، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 262 ح 30.
4) الکافى: ج 4 ص 549 ح 2، کتاب من لا یحضره الفقیه: ج 2 ص 578 ح 3162، علل الشرائع: ص 459 ح 2، عیون أخبارالرضا علیه السلام: ج 2 ص 262 ح 29، بحار الأنوار: ج 99 ص 374 ح 2.
5) علل الشرائع: ص 459، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 262 ح 28، بحارالأنوار: ج 99 ص 374 ح 1.