جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیانات (24)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

اطوار سلوک(1) پسر معاویه با اهل بیت عصمت از قواعد فراعنه و جبابره و سلاطین جور(2) خارج بوده و بسی جلافت و پست فطرتی از او در آن محفل سر زد. و شیخ جلیل مسعودی گوید: فرعون در رعیت خود عادل‏تر از یزید بوده، و شرحی از شنایع(3) اعمال او در مروج الذهب که اوثق تواریخ اسلامی است، سروده و خلافت یزید از عارهای بزرگ اسلام بود. ابوالعلای معری نظم نموده:

أری الایام تفعل کل نکر

و ما أنا فی العجائب مستزید

ألیس قریشکم قتلت حسینا

و کان علی خلافتکم یزید(4)

و ابوالفرج بن جوزی با کمال تعصب و مخالفت اهل بیت، رساله‏ای در کفر یزید تألیف کرده و نام آن رساله را کتاب «الرد علی المتعصب العنید المانع من سب یزید» نهاده، و مرادش تعریض بر امثال غزالی است و مصداق مثل معروف: «ویل لمن کفره نمرود».(5) و در روز ورود اهل بیت به مجلس آن پلید، بسی اظهار کفر و زندقه و الحاد نمود و اظهار سرود به کیفر خواستن از رسول خدا و بنی‏هاشم، و تمثل به ابیات ابن زبعری نمود، و ابیاتی افزود و از

جمله این بیت:

قد قتلنا القرن من ساداتهم

و عدلنا قتل بدر فاعتدل‏

و نیز چون زجر بن قیس خبر واقعه در قصر جیرون بر او اظهار داشت و متوجه سرها شد دو بیت انشا نمود:

لما بدت تلک الحمول و أشرقت

تلک الشموس علی ربی جیرون‏

نعب الغراب فقلت صح أو لا تصح

فلقد قضیت من الغریم دیونی‏

و به مردم شام چنان وانمود که شایسته‏ی آن است که اهل بیت را مانند اسرای کفار به مردم بخشد. و به همین سبب ابن‏جوزی در منبر بغداد یزید را لعن صریح نمود و جمعی از پایین منبر بر وی اعتراض کردند و برخاستند.

و ابوالفرج اصبهانی در «مقاتل» آورده که مردی در آن مجمع برخاست و اشاره به حضرت زینب (س) نمود و از یزید درخواست نمود و گفت: «دعنی اتخذها امة» و مشاوره کرد با اهل شام در تقسیم اهل بیت میانه‏ی ایشان، و ایشان رأی ندادند و اشاره به کشتن اهل بیت نمودند و گفتند: شایسته‏ی نگاه داشتن نیستند. تا آن که حضرت باقر فرمود: همنشین‏های یزید از جلسای فرعون پلیدترند، زیرا که جلسا و ندمای فرعون تن به قتل موسی و هارون در ندادند، چون اولاد حلال بودن و اینان که امر به قتل ما کردند، اولاد زنا هستند، و راضی نشود به قتل اولاد انبیا مگر اولاد زنا. و شرح این مکالمه در «اثبات الوصیه» مسعودی مسطور است.

و ابن‏خلکان از یکی از ثقات علمای عامه حکایت کرده که در رؤیایی به امیرالمؤمنین عرضه داشت که شما در فتح مکه امان دادید کسی که در خانه‏ی ابوسفیان درآید، و در کربلا بنی‏امیه کردند آنچه کردند. جواب فرمود: مگر نشنیدی اشعار «حیص بیص» شاعر را؟ بعد از بیدار شدن به خانه‏ی او رفتم و خواب خود حکایت نمودم. قسم یاد کرد که هنوز کسی بر این اشعار مطلع نشده [است]:

ملکنا فکان العفو منا سجیة

فلما ملکتم سال بالدم أبطح‏

و جللتم قتل الأساری و طال ما

غدونا علی الأسری فنعفو و نصفح‏

و حسبکم هذا التفاوت بیننا

و کل اناء بالذی فیه ینضح‏


1) شیوه‏ی رفتار.

2) روش فرعونها، ستمکاران و پادشاهان ستمگر.

3) زشتیها.

4) می‏بینم که روزگار هر کار زشتی را انجام می‏دهد. آنچه بر شگفتی من می‏افزاید این که قریش، حسین را کشت و خیلفه‏ی شما مسلمانان یزید بود.

5) وای بر آن کس که نمرود او را کافر بداند.