جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

برخورد قاطع با فرماندار مکه

زمان مطالعه: 2 دقیقه

1 – پاسخ قاطع به فرماندار مکّه

فرماندار مکّه «عمرو بن سعید» از اینکه می‏دید تبلیغات امام حسین‏ علیه السلام کارگر افتاد و جنایات بنی امیّه و یزید افشا شد، و همه فهمیدند که امام‏ علیه السلام دست به یک انقلاب و قیام فراگیر زده است، به آنحضرت اعتراض کرد و گفت:

ای حسین از خدا نمی‏ترسی که وحدت امّت اسلامی را به تفرقه و جدائی تبدیل می‏کنی؟.

امام‏ علیه السلام پاسخ داد:

حدیث 266

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: «لی عَمَلی وَلَکُمْ عَمَلُکُمْ، أَنْتُمْ بَریئوُنَ مِمَّا أَعْمَلُ وَأَنَا بَری‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ(1) (2)

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (هر کسی از ما پاداش کارخودش را می‏بیند، من از آنچه شما انجام می‏دهید، بیزارم و شما نیز از کارهای من بیزار هستید.)

2 – پاسخ قاطع به نامه فرماندار مکّه

فرماندار مکّه نسبت به محدوده مسئولیّت خود حسّاس بود، پس از آنکه در ملاقات حضوری کاری از پیش نبرد نامه‏ای به امام حسین‏ علیه السلام نوشت و در آن نامه به پند و اندرز پرداخت که امام با یزید صلح کند و از تحرّکات سیاسی در مکّه دست بردارد.

امام در پاسخ او نوشت:

حدیث 267

قال الامام الحسین‏ علیه السلام: اِنْ کُنْتَ اَرَدْتَ بِکِتابِکَ اِلیَّ بِرّی وَصِلَتی فَجُزِیتَ خَیراً فِی الدُّنْیا وَ الْاخِرَةِ وَ اِنَّهُ لَمْ یُشاقِقِ اللهَ مَنْ دَعا اِلی اللهِ وَ عَمِلَ صالِحاً وَ قالَ اِنَّنی مِنَ الْمُسْلِمینَ وَ خَیْرُ

الْاَمانِ اَمانُ اللهِ، وَ لَمْ یُؤْمِنْ بِاللهِ مَنْ لَمْ یَخَفْهُ فِی الدُّنْیا فَنَسْأَلُ اللهَ مَخافَةً فی الدُّنْیا تُوجِبُ لَنا اَمانَ الْاخِرَةِ عِنْدَهُ.(3)

امام حسین‏ علیه السلام فرمود: (اگر با نوشتن این نامه می‏خواهی نسبت بمن نیکی کنی و پیوند دوستی برقرار نمائی؟ خدا تو را در دنیا و آخرت پاداش نیکو عطا فرماید، زیرا همانا دشمنی با خدا نکرده است آنکس که مردم را به خدا خواند و عمل صالح انجام داد، و کسی که گفت من از مسلمانان هستم، و بهترین أمان، أمان خداست، و ایمان به خدا نیاورد کسی که از خدا نمی‏ترسد، از خدا ترسیدن او را می‏طلبم که مایه أمان ما در آخرت در نزد خودش باشد.)


1) سوره یونس آیه41.

2) تاریخ طبری ج3 ص296، ارشاد شیخ مفید ص219، مثیر الاحزان ص39، بدایة و نهایة ج8 ص179، واقعه طف ص 153.

3) تاریخ ابن عساکر ترجمه الامام الحسین ص203، بدایه و نهایه ج8 ص176.