4 / 1
فضائل فاطمة علیهاالسلام بنت رسول الله صلى الله علیه وآله
3602. المناقب للکوفی بإسناده عن الإمام الحسین علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: فاطِمَهُسَیِّدَةُ نِساءِ العالَمینَ.(1)
3603. مئة منقبة بإسناده عن الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: فاطِمَةُ مُهجَةُ قَلبی، وَابناها ثَمَرَةُ فُؤادی، وبَعلُها نورُ بَصَری، وَالأَئِمَّةُ مِن وُلدِها امناءُ رَبّی وحَبلُهُ المَمدودُ بَینَهُ وبَینَ خَلقِهِ، مَنِ اعتَصَمَ بِهِم نَجا، ومَن تَخَلَّفَ عَنهُم هَوى.(2)
3604. المستدرک على الصحیحین بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ علیهما السلام: قالَ
4 / 1
فضائل فاطمه علیهاالسلام، دختر پیامبر خدا
3602. المناقب، کوفى به سَنَدش، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «فاطمه، سَرورِ زنان جهانیان است».
3603. مئة مَنقبة به سندش، از امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «فاطمه، حیاتِ دل من است و پسرانش، میوه دل من، شوهرش نور دیدهام و امامانِ از نسل او، امانتداران پروردگارم و ریسمانِ کشیده شده میان او و خلقش هستند. هر کس به آنان چنگ زند، نجات مىیابد و هر کس از آنان رو بگردانَد، سرنگون مىشود».
3604. المستدرک على الصحیحین به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر
رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله لِفاطِمَةَ علیها السلام: إنَّ اللّهَ یَغضَبُ لِغَضَبِکِ، ویَرضى لِرِضاکِ.(3)
3605. الإرشاد: إنَّ الحَسَنَ بنَ الحَسَنِ خَطَبَ إلى عَمِّهِ الحُسَینِ علیهالسلام إحدَى ابنَتَیهِ، فَقالَ لَهُ الحُسَینُ علیه السلام: اختَر یا بُنَیَّ أحَبَّهُما إلَیکَ، فَاستَحیَا الحَسَنُ ولَم یُحِر(4) جَوابا.
فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام: فَإِنّی قَدِ اختَرتُ لَکَ ابنَتی فاطِمَةَ، وهِیَ أکثَرُهُما شَبَها بِامّی فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله.(5)
3606. دلائل الإمامة بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: إنَّما سُمِّیَت فاطِمَةُ فاطِمَةَ، لِأَنَّها فُطِمَت هِیَ وشیعَتُها وذُرِّیَّتُها مِنَ النّارِ.(6)
4 / 2
وفاتها
3607. الأمالی للمفید بإسناده عن الحسین علیه السلام: لَمّا مَرِضَت فاطِمَةُ بِنتُ النَّبِیِّ صَلَّى اللّهُ عَلَیهِ وآلِهِ وعَلَیهَا السَّلامُ، وَصَّت إلى عَلِیٍّ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیهِ أن یَکتُمَ أمرَها، ویُخفِیَ
خدا صلى الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: «خداوند، با خشم تو خشم مىگیرد و با خشنودىات، خشنود مىشود».
3605. الإرشاد: حسن، پسر امام حسن علیهالسلام یکى از دختران عمویش حسین علیهالسلام را از ایشان خواستگارى کرد. امام حسین علیهالسلام به او فرمود: «پسر عزیزم! هر کدام را که بیشتر دوست دارى، برگزین»؛ امّا حسن، خجالت کشید و پاسخى نداد.
امام حسین علیهالسلام فرمود: «من، دخترم فاطمه را براى تو برگزیدم که بیشترین شباهت را به مادرم فاطمه، دختر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله دارد».
3606. دلائل الإمامة به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: شنیدم که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مىفرماید: «فاطمه، به این دلیلْ فاطمه (باز داشته) نامیده شد که او و پیروان و فرزندانش، از آتش [دوزخ]، باز داشته شدند».
4 / 2
وفات فاطمه علیها السلام
3607. الأمالى، مفید به سندش، از امام حسین علیه السلام: چون فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلى الله علیه و آله بیمار شد، به على که درود خدا بر او باد سفارش کرد که موضوع را پنهان و خبرش را مخفى بدارد و هیچ کس را از بیمارىاش آگاه نکند و على علیهالسلام چنین کرد
خَبَرَها، ولا یُؤذِنَ أحَدا بِمَرَضِها، فَفَعَلَ ذلِکَ، وکانَ یُمَرِّضُها بِنَفسِهِ، وتُعینُهُ عَلى ذلِکَ أسماءُ بِنتُ عُمَیسٍ رَحِمَهَا اللّهُ عَلَى استِسرارٍ بِذلِکَ کَما وَصَّت بِهِ.
فَلَمّا حَضَرَتهَا الوَفاةُ وَصَّت أمیرَ المُؤمِنینَ علیهالسلام أن یَتَوَلّى أمرَها، ویَدفِنَها لَیلًا، ویُعَفِّیَ(7) قَبرَها. فَتَوَلّى ذلِکَ أمیرُ المُؤمِنینَ علیهالسلام ودَفَنَها، وعَفّى مَوضِعَ قَبرِها.
فَلَمّا نَفضَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبرِ هاجَ بِهِ الحُزنُ، فَأَرسَلَ دُموعَهُ عَلى خَدَّیهِ، وحَوَّلَ وَجهَهُ إلى قَبرِ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله فَقالَ:
السَّلامُ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ مِنّی، وَالسَّلامُ عَلَیکَ مِنِ ابنَتِکَ وحَبیبَتِکَ وقُرَّةِ عَینِکَ، وزائِرَتِکَ وَالبائِتَةِ فِی الثَّرى بِبُقعَتِکَ، وَالمُختارِ لَهَا اللّهُ سُرعَةَ اللِّحاقِ بِکَ، قَلَّ یا رَسولَ اللّهِ عَن صَفِیَّتِکَ صَبری، وضَعُفَ عَن سَیِّدَةِ النِّساءِ تَجَلُّدی، إلّا أنَّ فِی التَّأَسّی لی بِسُنَّتِکَ وَالحُزنِ الَّذی حَلَّ بی بِفِراقِکَ مَوضِعَ التَّعَزّی، فَلَقَد وَسَّدتُکَ فی مَلحودِ قَبرِکَ بَعدَ أن فاضَت نَفسُکَ عَلى صَدری، وغَمَّضتُکَ بِیَدی، وتَوَلَّیتُ أمرَکَ بِنَفسی، نَعَم وفی کِتابِ اللّهِ أنعَمُ القَبولِ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(8)
لَقَدِ استُرجِعَتِ الوَدیعَةُ، واخِذَتِ الرَّهینَةُ، وَاختُلِسَتِ الزَّهراءُ، فَما أقبَحَ الخَضراءَ وَالغَبراءَ(9)، یا رَسولَ اللّهِ! أمّا حُزنی فَسَرمَدٌ(10)، و أمّا لَیلی فَمُسَهَّدٌ(11)، لا یَبرَحُ الحُزنُ مِن قَلبی أو یَختارَ اللّهُ لی دارَکَ الَّتی أنتَ فیها مُقیمٌ، کَمَدٌ(12) مُقَیِّحٌ، وهَمٌّ مُهَیِّجٌ، سَرعانَ
و خود، از او پرستارى مىکرد. اسماء بنت عُمَیس نیز که خدایش بیامرزد، او را بر مخفى داشتن این موضوع، همان گونه که فاطمه علیها السلام سفارش کرده بود، یارى مىداد.
چون وفاتش فرا رسید، به امیر مؤمنان علیهالسلام وصیّت کرد که کارش را خود به عهده بگیرد و او را شبانه دفن کند و قبرش را بىنشان و مخفى بگذارد. امیر مؤمنان علیه السلام، این کار را به عهده گرفت و فاطمه علیها السلام را به خاک سپرد و نشانههاى قبرش را محو کرد.
چون دستش را از خاک قبر تکانْد، غم به او هجوم آورد و اشکهایش بر گونههایش سرازیر شد. رو به قبر پیامبر خدا صلى الله علیه و آله کرد و گفت: «اى پیامبر خدا! از من به تو سلام، و نیز از دختر و محبوب و روشنىِ چشمت و زائرت و خفته در خاک بقعهات؛ او که خدا، پیوستنِ شتابان به تو را برایش برگزید!
اى پیامبر خدا! شکیبایىام براى از کف دادن یار مهربانت، کم گشته و توانِ حرکتم از فقدان سَرور زنان، سست شده است، جز آن که اقتداى من به سنّت تو و اندوهى که در فراق تو به من دست داد، تسلّىبخش من در این مصیبت است که من، پس از جان دادنت بر روى سینهام و بستن چشمانت با دستم، خود، عهدهدارِ کارَت شدم و تو را در قبر نهادم و سنگش را محکم کردم. آرى! در کتاب خدا، در باره بهترین [عاملِ] تحمّل [مصیبت] آمده است: «ما از آن خداییم و به سوى او باز مىگردیم».
بىگمان، امانت، باز گردانده و گرو، باز گرفته شد و زهرا، رُبوده شد. چه زشت به نظر مىآید آسمان و زمین، اى پیامبر خدا! اندوهم، جاودان و شبم، بىخواب است. اندوه از دلم بیرون نمىرود تا خداوند براى من نیز سراى اقامت تورا برگزیند. غمى دهشتناک و اندوهى هیجانزاست. چه زود از هم جدا
ما فُرِّقَ بَینَنا، وإلَى اللّهِ أشکو. وسَتُنَبِّئُکَ ابنَتُکَ بِتَضافُرِ امَّتِکَ عَلَیَّ وعَلى هَضمِها حَقَّها، فَاستَخبِرهَا الحالَ، فَکَم مِن غَلیلٍ مُعتَلِجٍ(13) بِصَدرِها لَم تَجِد إلى بَثِّهِ سَبیلًا، وسَتَقولُ، ویَحکُمُ اللّهُ وهُوَ خَیرُ الحاکِمینَ.
سَلامٌ عَلَیکَ یا رَسولَ اللّهِ سَلامَ مُوَدِّعٍ، لا سَئِمٍ ولا قالٍ(14)، فَإِن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وإن اقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّهُ الصّابِرینَ، وَالصَّبرُ أیمَنُ و أجمَلُ، ولَولا غَلَبَةُ المُستَولینَ عَلَینا لَجَعَلتُ المُقامَ عِندَ قَبرِک لِزاما، ولَلَبِثتُ عِندَهُ مَعکوفا، ولَأَعوَلتُ إعوالَ الثَّکلى عَلى جَلیلِ الرَّزِیَّةِ، فَبِعَینِ اللّهِ تُدفَنُ ابنَتُکَ سِرّا، وتُهتَضَمُ حَقَّها قَهرا، وتُمنَعُ إرثَها جَهرا، ولَم یَطُلِ العَهدُ، ولَم یَخلُ مِنکَ الذِّکرُ، فَإِلَى اللّهِ یا رَسولَ اللّهِ المُشتَکى، وفیکَ أجمَلُ العَزاءِ، وصَلَواتُ اللّهِ عَلَیکَ وعَلَیها ورَحمَةُ اللّهِ وبَرَکاتُهُ.(15)
4 / 3
غسلها و کَفنها
3608. بحار الأنوار عن أبی عبد اللّه الحسین علیه السلام: إنَّ أمیرَ المُؤمِنینَ علیهالسلام غَسَّلَ فاطِمَةَ علیها السلام ثَلاثا وخَمسا، وجَعَلَ فِی الغَسلَةِ الخامِسَةِ الآخِرَةِ شَیئا مِنَ الکافورِ، و أشعَرَها(16)
شدیم! به خدا، شِکوه مىبَرَم.
دخترت، هجومِ پشتْ در پشتِ امّتت بر من و خوردن حقّش را به تو خبر مىدهد. وضع او را از خودِ او بپرس، که بسى دردمند که چیزى در دلش عقده مىشود و راهى براى عقدهگشایى نمىیابد، و او به زودى، براى تو مىگوید، و خدا حکم مىرانَد، و او بهترینِ داوران است.
خدا حافظ، اى پیامبر خدا! خداحافظىِ کسى که جدا شدنش از تو، از روى ناراحتى و ناخوش داشتن نیست. اگر باز مىگردم، از ملالت نیست، و اگر مىمانم، از بدگمانى به وعده خداوند به شکیبایان نیست، که شکیبایى، مبارکتر و زیباتر است. اگر چیرگى این چیرگان بر ما نبود، براى همیشه نزد قبرت مىماندم و در کنارت، معتکف مىشدم و چون زنِ فرزندْمُرده، بر بزرگى مصیبت، شیون مىکردم. در دیدرَسِ خدا، دخترت، مخفیانه دفن مىشود و حقّش، به زور خورده مىشود و آشکارا از [رسیدن به] ارثش بازش مىدارند، در حالى که از عهد تو مدّتى نگذشته و تو از یاد نرفتهاى.
اى پیامبر خدا! به خدا شِکوه مىبرم و زیباترین شکیب را از تو مىآموزم. درودهاى خدا و رحمت و برکات او بر تو و فاطمه باد!».
4 / 3
غسل و کفن فاطمه علیها السلام
3608. بحار الأنوار از امام حسین علیه السلام: امیر مؤمنان علیه السلام، سه بار و پنج بار، فاطمه علیها السلام را غسل داد و در بار پنجم و آخر، با آب و کافور، غسلش داد و جامهاى سرتاسرى زیرِ کفن
مِئزَرا سابِغا(17) دونَ الکَفَنِ، وکانَ هُوَ الَّذی یَلی ذلِکَ مِنها وهُوَ یَقولُ:
اللّهُمَّ إنَّها أمَتُکَ، وبِنتُ رَسولِکَ وصَفِیِّکَ وخِیَرَتِکَ مِن خَلقِکَ، اللّهُمَّ لَقِّنها حُجَّتَها، و أعظِم بُرهانَها، و أعلِ دَرَجَتَها، وَاجمَع بَینَها وبَینَ أبیها مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله.(18)
4 / 4
شکواها لأبیها
3609. الملهوف عن عمر بن علیّ بن أبی طالب عن الحسین بن علیّ علیه السلام: لَتَلقَیَنَّ فاطِمَةُ أباها شاکِیَةً ما لَقِیَت ذُرِّیَّتُها مِن امَّتِهِ، ولا یَدخُلُ الجَنَّةَ أحَدٌ آذاها فی ذُرِّیَّتِها.(19)
4 / 5
حشرها
3610. عیون أخبار الرضا علیهالسلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ النَّبِیُّ صلى الله علیه و آله: تُحشَرُ ابنَتی فاطِمَةُ علیها السلام یَومَ القِیامَةِ ومَعَها ثِیابٌ مَصبوغَةٌ بِالدِّماءِ، تَتَعَلَّقُ بِقائِمَةٍ مِن قَوائِمِ العَرشِ، تَقولُ: یا أحکَمَ الحاکِمینَ! احکُم بَینی وبَینَ قاتِلِ وَلَدی.
ویُحکَمُ لِابنَتی فاطِمَةَ ورَبِّ الکَعبَةِ.(20)
3611. عیون أخبار الرضا علیهالسلام بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ
بر او پوشانْد و خود، این امور را به عهده داشت و مىگفت: «خدایا! او کنیز تو و دختر پیامبرت و برگزیده تو و برگزیده از میان آفریدگان توست. خدایا! حُجّتش را بر او تلقین کن و بُرهانش را بزرگ دار و درجهاش را بالا ببر و او را با پدرش محشور کن».
4 / 4
شکایت بردن فاطمه علیها السلام به پدرش صلىالله علیه وآله
3609. الملهوف از عمر بن على بن ابى طالب، از امام حسین علیه السلام: بىگمان، فاطمه علیها السلام به پدرش از آنچه فرزندانش از امّت دیدهاند، شکایت مىبَرَد و هر کس که فاطمه علیها السلام را با آزردن فرزندانش، آزار دهد، به بهشت در نمىآید.
4 / 5
محشور شدن فاطمه علیها السلام
3610. عیون أخبار الرضا علیهالسلام به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: «فاطمه، روز قیامت، در حالى محشور مىشود که لباسى خونین همراه دارد و یکى از ستونهاى عرش را گرفته و مىگوید: «اى داورترینِ داوران! میان من و قاتل فرزندم حُکم کن» .
و به پروردگار کعبه سوگند، به سود دخترم فاطمه، حکم مىشود!».
3611. عیون أخبار الرضا علیهالسلام به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «دخترم فاطمه، در حالى محشور مىشود که جامه کرامت به تن دارد؛
اللّهِ صلى الله علیه و آله: تُحشَرُ ابنَتی فاطِمَةُ وعَلَیها حُلَّةُ الکَرامَةِ، وقَد عُجِنَت بِماءِ الحَیَوانِ(21)، فَیَنظُرُ إلَیهَا الخَلائِقُ فَیَتَعَجَّبونَ مِنها. ثُمَّ تُکسى أیضا مِن حُلَلِ الجَنَّةِ ألفَ حُلَّةٍ، مَکتوبٌ عَلى کُلِّ حُلَّةٍ بِخَطٍّ أخضَرَ: «أدخِلوا بِنتَ مُحَمَّدٍ الجَنَّةَ عَلى أحسَنِ صورَةٍ و أحسَنِ کَرامَةٍ و أحسَنِ مَنظَرٍ»، فَتُزَفُّ إلَى الجَنَّةِ کَما تُزَفُّ العَروسُ، فَیُوَکَّلُ بِها سَبعونَ ألفَ جارِیَةٍ.(22)
3612. دلائل الإمامة بإسناده عن الحسین بن علیّ عن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام عن النبیّ صلى الله علیه و آله: إذا کانَ یَومُ القِیامَةِ نادى مُنادٍ: یا مَعشَرَ الخَلائِقِ، غُضّوا أبصارَکُم ونَکِّسوا رُؤوسَکُم حَتّى تَمُرَّ فاطِمَةُ بِنتُ مُحَمَّدٍ. فَتَکونُ أوَّلَ مَن یُکسى، وتَستَقبِلُها مِنَ الفِردَوسِ اثنا عَشَرَ ألفَ حَوراءَ، وخَمسونَ ألفَ مَلَکٍ، عَلى نَجائِبَ(23) مِنَ الیاقوتِ، أجنِحَتُها و أزِمَّتُهَا(24) اللُّؤلُؤُ الرَّطبُ، رُکُبُها مِن زَبَرجَدٍ، عَلَیها رَحلٌ مِنَ الدُّرِّ، عَلى کُلِّ رَحلٍ نُمرُقَةٌ(25) مِن سُندُسٍ، حَتّى یَجوزوا بِهَا الصِّراطَ، ویَأتوا بِهَا الفِردَوسَ، فَیَتَباشَرُ بِمَجیئِها أهلُ الجِنانِ.
فَتَجلِسُ عَلى کُرسِیٍّ مِن نورٍ، ویَجلِسونَ حَولَها، وهِیَ جَنَّةُ الفِردَوسِ الَّتی سَقفُها عَرشُ الرَّحمنِ، وفیها قَصرانِ: قَصرٌ أبیَضُ وقَصرٌ أصفَرُ مِن لُؤلُؤَةٍ عَلى عِرقٍ(26)
جامهاى که با آب حیات، عجین شده است و مردم به آن مىنِگرند و از آن، به شگفت مىآیند.
سپس، دوباره از جامههاى زَربَفت بهشتى، هزار جامه بر او مىپوشانند و بر هر جامه به خطّى سبز نوشته شده است: «دختر محمّد را با بهترین صورت و نیکوترین بزرگداشت و به زیباترین شکل، به بهشت در آورید» .
پس همچون عروس شبِ زفاف، او را به بهشت مىبرند و هفتاد هزار بانوى خدمتکار را به خدمت وى مىگمارند».
3612. دلائل الإمامة به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: چون روز قیامت شود، منادى ندا مىدهد: «اى مردم! دیدههایتان را فرو بخوابانید و سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه دختر محمّد، بگذرد».
پس او، نخستین کسى است که پوشانده مىشود و دوازده هزار حوریه از بهشت به استقبالش مىآیند و نیز پنجاه هزار فرشته، سوار بر مَرکبهایى از یاقوت که بالها و زمامهایشان از مروارید نو و رکابهایشان از زِبَرجد و جهازشان از دُرّ است و بر هر جهازى، فرشى از ابریشم گسترده است تا او را از صراط بگذرانند و به بهشتْ در آورند و بهشتیان، همدیگر را به آمدنش مژده مىدهند.
فاطمه، بر تختى از نور مىنشیند و آنان، گِرد او مىنشینند. آن جا، بهشتِ فردوس است که سقفش عرش رحمان است و در آن، دو قصر است: قصرى سفید و قصرى زرد، از مرواریدِ یک شکل. در قصر سفید، هفتاد هزار خانه براى محمّد
واحِدٍ؛ فِی القَصرِ الأَبیَضِ سَبعونَ ألفَ دارٍ مَساکِنُ مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ، وفِی القَصرِ الأَصفَرِ سَبعونَ ألفَ دارٍ مَساکِنُ إبراهیمَ وآلِ إبراهیمَ.
ثُمَّ یَبعَثُ اللّهُ عز و جل مَلَکا لَها لَم یُبعَث إلى أحَدٍ قَبلَها، ولا یُبعَثُ إلى أحَدٍ بَعدَها، فَیَقولُ: إنَّ رَبَّکِ یَقرَأُ عَلَیکِ السَّلامَ ویَقولُ: سَلینی.
فَتَقولُ: هُوَ السَّلامُ، ومِنهُ السَّلامُ، قَد أتَمَّ عَلَیَّ نِعمَتَهُ، وهَنَّأَنی کَرامَتَهُ، و أباحَنی جَنَّتَهُ، وفَضَّلَنی عَلى سائِرِ خَلقِهِ، أسأَلُهُ وُلدی وذُرِّیَّتی، ومَن وَدَّهُم بَعدی وحَفِظَهُم فِیَّ.
قالَ: فَیوحِی اللّهُ إلى ذلِکَ المَلَکِ مِن غَیرِ أن یَزولَ مِن مَکانِهِ، أخبِرها أنّی قَد شَفَّعتُها فی وُلدِها وذُرِّیَّتِها ومَن وَدَّهُم فیها، وحَفِظَهُم بَعدَها.
قالَ: فَتَقولُ: الحَمدُ للّهِ الَّذی أذهَبَ عَنِّی الحَزَنَ، و أقَرَّ عَینی. فَیُقِرُّ اللّهُ بِذلِکَ عَینَ مُحَمَّدٍ صلى الله علیه و آله.(27)
و خاندان اوست و در قصر زرد، هفتاد هزار خانه براى ابراهیم علیهالسلام و خاندان اوست.
سپس، خداوند عز و جل، فرشتهاى براى او روانه مىکند که پیش از آن براى هیچ کس نفرستاده است و پس از او نیز به سوى کسى روانه نمىکند و [فرشته] مىگوید: «پروردگارت به تو سلام مىرسانَد و مىگوید: از من بخواه».
فاطمه مىگوید: او سلام است و سلامت، از اوست. نعمتش را بر من تمام، کرامتش را برایم مهیّا و بهشتش را برایم روا کرده و مرا بر بقیّه خلقش برترى داده است. از او [حقّ شفاعت] فرزندان و دودمانم و هر کس که پس از من، آنان را دوست داشته و به خاطر من، رعایتشان کرده است، مىخواهم.
پس خداوند به آن فرشته و در همان جا وحى مىکند که: «به او خبر بده که من، او را در حقّ فرزندان و نسل و دوستداران و رعایتکنندگان آنها پس از او، شفیع قرار دادم».
فاطمه مىگوید: ستایش، خدایى راست که اندوهم را بُرد و چشمم را روشن داشت.
پس خداوند، بدان، چشم محمّد را روشن مىدارد.
1) المناقب للکوفی: ج 2 ص 197 ح 670 عن الحسین بن علی بن الحسین، عن أبیه الإمام زین العابدین علیه السلام.
2) مئة منقبة: ص 100 ح 44 عن جمیل بن صالح عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه:، الفضائل: ص 124 عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عنه: نحوه، بحار الأنوار: ج 23 ص 142 ح 95؛ مقتل الحسین علیهالسلام للخوارزمی: ج 1 ص 59، فرائد السمطین: ج 2 ص 66 ح 390 کلاهما عن حمید بن صالح عن الإمام الصادق عن آبائه عنه: وفیهما «بهجة» بدل «مهجة».
3) المستدرک على الصحیحین: ج 3 ص 167 ح 4730 عن عمر بن علیّ عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه:، المعجم الکبیر: ج 1 ص 108 ح 182، تاریخ دمشق: ج 3 ص 156 ح 599 کلاهما عن علیّ بن عمر بن علیّ عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عنه:، کنز العمّال: ج 12 ص 111 ح 34237؛ الأمالی للطوسی: ص 427 ح 954، الأمالی للصدوق: ص 467 ح 622 کلاهما عن علیّ بن عمر بن علیّ عن الإمام الصادق عن أبیه عن جدّه عنه:، دلائل الإمامة: ص 146 ح 53 عن فاطمة ابنة الإمام الحسین علیه السلام، بحار الأنوار: ج 43 ص 22 ح 12.
4) لم یحر جوابا: أی لم یردّ جوابا (مجمع البحرین: ج 1 ص 472 «حور»).
5) الإرشاد: ج 2 ص 25، العُدد القویّة: ص 355 ح 18، عمدة الطالب: ص 98، کشف الغمّة: ج 2 ص 205، بحار الأنوار: ج 44 ص 167 ح 3؛ مقاتل الطالبیّین: ص 167، سرّ السلسلة العلویّة: ص 6 نحوه.
6) دلائل الإمامة: ص 148 ح 57 عن الحسین بن زید عن الإمام زین العابدین علیهالسلام وراجع: کشف الغمّة: ج 2 ص 89.
7) عَفَتِ الریحُ الأثرَ: أی درسته ومحته (تاج العروس: ج 19 ص 687 «عفو»).
8) البقرة: 156.
9) الغبراء: الأرض. والخضراء: السماء؛ للونهما (النهایة: ج 3 ص 337 «غبر»).
10) السّرمَد: الدائم الذی لا ینقطع (النهایة: ج 2 ص 363 «سرمد»).
11) السُّهد: الأرق (القاموس المحیط: ج 1 ص 305 «سهد»).
12) الکَمْد بالفتح وبالتحریک: تغیّر اللون وذهاب صفائه، والحزن الشدید، ومرض القلب (القاموس المحیط: ج 1 ص 333 «الکمدة»).
13) اعتلجَ المَوجُ: التطمَ، واعتلج الهمّ فی صدر، کذلک على المثل (لسان العرب: ج 2 ص 327 «علج»).
14) القِلَى: البُغض. یقال: قلاهُ یقلیه قِلىً وقَلىً: إذا أبغضه (النهایة: ج 4 ص 105 «قلا»).
15) الأمالی للمفید: ص 281 ح 7 عن علی بن محمّد الهرمزانی عن الإمام زین العابدین علیه السلام، الأمالی للطوسی: ص 109 ح 166 عن علیّ بن محمّد الهرمزدانی عن الإمام زین العابدین عنه 8، بشارة المصطفى: ص 258 عن علیّ بن محمّد الهرمزداری عن الإمام زین العابدین عنه 8، الکافی: ج 1 ص 458 ح 3 عن علیّ بن محمّد الهرمزانی، دلائل الإمامة: ص 137 ح 46 عن المفضّل بن عمر عن الإمام الصادق عن آبائه: ولیس فیها صدره إلى «وصّت به»، وکلاهما نحوه، بحار الأنوار: ج 43 ص 193 ح 21.
16) الشِّعار: ما ولی الجسد من الثیاب (المصباح المنیر: ص 315 «شعر»).
17) شیء سابغ: أی کاملٌ وافٍ (الصحاح: ج 4 ص 1321 «سبغ»).
18) بحار الأنوار: ج 81 ص 309 ح 29 نقلًا عن مصباح الأنوار.
19) الملهوف (طبعة منشورات دار الهدى): ص 20.
20) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 9 ح 21 عن أبی أحمد بن سلیمان الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه:، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام: ص 89 ح 21 عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه:، کشف الغمّة: ج 3 ص 59 عن الإمام الرضا عن آبائه عنه:، بحار الأنوار: ج 43 ص 220 ح 2.
21) الحیوانُ: أی دارُ الحیاة الدائمة (تاج العروس: ج 19 ص 356 «حیى»).
22) عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 30 ح 38، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام: ص 122 ح 79، دلائل الإمامة: ص 155 ح 69 کلّها عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه:، بحار الأنوار: ج 43 ص 221 ح 6؛ تاریخ دمشق: ج 13 ص 334 ح 3297 عن داوود بن سلیمان القاری عن الإمام الرضا عن آبائه عنه:.
23) النَجِیبُ: الفاضل من کلّ حیوان، والنجیب من الإبل: وهو القویّ منها، الخفیف السریع (النهایة: ج 5 ص 17 «نجب»).
24) الزِمامُ: الخیط الذی یشدّ … فی طرفه المقود، وقد یسمّى المِقود زماما (الصحاح: ج 5 ص 1944 «زمم»).
25) النُّمرُقَةُ: وسادةٌ صغیرة (الصحاح: ج 4 ص 1561 «نمرق»).
26) العِرْقُ: أصل کُلِّ شیء وما یقوم علیه (تاج العروس: ج 13 ص 325 «عرق»).
27) دلائل الإمامة: ص 153 ح 68 عن علیّ بن جعفر بن محمّد عن أخیه الإمام الکاظم عن آبائه:، عیون أخبار الرضا علیه السلام: ج 2 ص 32 ح 55، صحیفة الإمام الرضا علیه السلام: ص 156 ح 102 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: وفیهما صدره إلى «بنت محمّد»، بحار الأنوار: ج 43 ص 220 ح 4 وراجع: کشف الغمّة: ج 2 ص 83.