در این شرایط بود که امیر توابین جناب «سلیمان»، رشته سخن را به کف گرفت و پس از ستایش خدا گفت:
یاران!
من نگران آنم که از این روزگار سخت و دردناک، و از این دنیای تیره و تار و غمبار که بیداد آن بزرگان شیعه را فراگرفته است، به روزی روشن و نوید بخش نرسیم؛ همهی ما چشم به راه دوختیم و گردن کشیدیم که خاندان وحی و رسالت بر ما منت نهند و به شهر و دیار ما بیایند، و به آنان وعدهی یاری و همراهی دادیم؛ اصرار در دعوت خویش نمودیم؛ اما دریغ و درد که پس از آمدن آن عزیزترینهای روزگاران، به آفت مرگبار سستی و غفلت و درماندگی گرفتار آمدیم و سوگمندانه آنقدر پا بپا کردیم که فرزند گرانمایهی پیامبر و عصارهی وجود و پارهی تن آن حضرت، در چند قدمی ما سر بر بستر شهادت نهاد و خون پاکش بر ریگهای تفتیده نینوا ریخته شد.
او ندای عدالت و انصاف سر داد، اما به ندای او پاسخ داده نشد و تبهکاران ددمنش او را هدف تیرها و آماج نیزهها کردند و با قساوت و بیدادگری وحشتناکی به خاندان رسالت یورش بردند و جنایتی هولناک و ننگی پاک نشدنی برای خویش آفریدند…
اینک ای جوانمردان بپا خیزید که پروردگار شما بر کوتاهیها و ناسپاسیهای شما خشم گرفته است!
بپا خیزید و از زن و زندگی، و فرزند و ارزشهای مادی چشم بپوشید و گناهان خویش را بشویید تا خدای از شما خشنود گردد! به خدای سوگند، من فکر نمیکنم جز با کشتن فاسقانی که به جنگ حسین علیهالسلام رفتند، خدا از شما خشنود گردد! پس از مرگ در راه حق و عدالت نهراسید! که هر فرد و جامعهای که از مرگ بترسد به خفت و زبونی
محکوم میگردد.
یاران راه! بیایید و رهنمود خدا به بنیاسرائیل را برگزینید که پیامبرش به آنان فرمود:
«یا قوم انکم ظلمتم انفسکم باتخاذکم العجل فتوبوا الی بارئکم فاقتلوا انفسکم ذلکم خیر لکم عند بارئکم…»(1)
هان ای قوم من! شما با گزینش گوساله برای پرستش، به خویشتن ستم کردید؛ اینک توبه کنید و به بارگاه آفریدگار خویش بازگردید! و به کیفر این پرستش ذلت بار یکدیگر را بکشید؛ این کار برای شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است. و آنان در انجام فرمان خدا و پذیرفته شدن توبه خویش زانو زدند و گردنها را کشیدند؛ چرا که دریافتند که جز با ریخته شدن خون تبهکاران و فریب خوردگان به دست یکدیگر، از ره آورد شوم گناه زشتی که به آن دست یازیدهاند، رها نخواهند شد. آری دوستان! اگر جامعهی شما را به مانند جامعه بنیاسرائیل به توبه خوانند چه خواهید کرد؟ و چگونه خواهید بود؟ پس اینک شمشیرها را آختهتر سازید! و پیکانها را بر سنانها نصب کنید! و هر آنچه در توان دارید برای رویارویی با دشمن تبهکار ساز و برگ فراهم آورید تا لحظات مناسب قیام فرارسد.
سخنان امیر توابین که به اینجا رسید روحی در شنوندگان دمیده بود که یکی پس از دیگری فریاد برآوردند که امیر! به خدای سوگند اگر بدانیم که نجات، از عذاب خدا و بخشایش گناهمان در یاری نرساندن به حسین علیهالسلام، در کشتن خودمان میباشد، لحظهای درنگ روا نمیداریم…
و آنگاه با اشک و آه و دریغ و حسرت خدای خویش و همهی حاضران را گواه گرفتند که دارایی خویش را به منظور فراهم آوردن امکانات برای قیام، وقف سازند و جان را در طبق اخلاص نهند و به میدان آیند.
«سلیمان» گفت یاران! دیگر گفتار بس است اینک برای کردار بپا خیزید…
1) سورهی 2، آیهی 54.