جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

الامة (امت‏)

زمان مطالعه: 11 دقیقه

2 / 1

سبب صلاح الامة وسبب هلاکها

3540. الخصال عن فاطمة بنت الحسین عن أبیها علیه السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: إنَّ صَلاحَ أوَّلِ هذِهِ الامَّةِ بِالزُّهدِ وَالیَقینِ، وهَلاکَ آخِرِها بِالشُّحِّ(1) وَالأَمَلِ.(2)

3541. الأمالی للطوسی بإسناده عن الحسین بن علیّ عن أبیه علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله علیه و آله: لا تَزالُ امَّتی بِخَیرٍ ما تَحابّوا، و أقامُوا الصَّلاةَ، وآتَوُا الزَّکاةَ، وقَرَوُا(3) الضَّیفَ؛ فَإِن لَم یَفعَلُوا ابتُلوا بِالسِّنینَ(4) وَالجَدبِ.(5)

2 / 1

عامل سامان گرفتن یا نابه‏سامانى امت‏

3540. الخصال به نقل از فاطمه دختر امام حسین، از پدرش امام حسین علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «سامان یافتن نخستین نسل این امّت، با زهد و یقین است و هلاکت آخر آن، با بخل و آرزو».

3541. الأمالى، طوسى به سندش، از امام حسین علیه السلام، از امام على علیه السلام: پیامبر خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «امّتم، تا زمانى که با یکدیگر، دوستى کنند و نماز بر پاى دارند و زکات بدهند و مهماندارى کنند، همواره در خیر و نیکى اند. اگر چنین نکنند، به خشک‏سالى و قحطى دچار مى‏شوند».

2 / 2

سبب ذلة الامة

3542. الإرشاد عن الإمام الحسین علیه السلام: وَاللّهِ لا یَدَعونی حَتّى یَستَخرِجوا هذِهِ العَلَقَةَ(6) مِن جَوفی، فَإِذا فَعَلوا سَلَّطَ اللّهُ عَلَیهِم مَن یُذِلُّهُم حَتّى یَکونوا أذَلَّ فِرَقِ الامَمِ.(7)

3543. الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) عن یزید الرشک: حَدَّثَنی مَن شافَهَ الحُسَینَ علیه‌السلام قالَ: … قُلتُ: بِأَبی وامّی یَابنَ رَسولِ اللّهِ، ما أنزَلَکَ هذِهِ البِلادَ وَالفَلاةَ الَّتی لَیسَ بِها أحَدٌ؟

قالَ: هذِهِ کُتُبُ أهلِ الکوفَةِ إلَیَّ، ولا أراهُم إلّا قاتِلِیَّ، فَإِذا فَعَلوا ذلِکَ لَم یَدَعوا للّهِ حُرمَةً إلَا انتَهَکوها؛ فَیُسَلِّطُ اللّهُ عَلَیهِم مَن‏یُذِلُّهُم، حَتّى یَکونوا أذَلَّ مِن فَرَمِ(8) الأَمَةِ.(9)

3544. تاریخ الطبری عن حمید بن مسلم: سَمِعتُهُ [الحُسَینَ علیه السلام‏] یَقولُ قَبلَ أن یُقتَلَ …: أما وَاللّهِ أن لَو قَد قَتَلتُمونی لَقَد ألقَى اللّهُ بَأسَکُم بَینَکُم، وسَفَکَ دِماءَکُم، ثُمَّ لا یَرضى لَکُم حَتّى یُضاعِفَ لَکُمُ العَذابَ الأَلیمَ.(10)

3545. مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی فی وَقائِعِ عاشوراءَ: ثُمَّ حَمَلَ [الحُسَینُ علیه السلام‏] عَلَیهِم کَاللَّیثِ المُغضَبِ … وَالسِّهامُ تَأخُذُهُ مِن کُلِّ ناحِیَةٍ وهُوَ یَتَلَقّاها بِنَحرِهِ وصَدرِهِ ویَقولُ: یا امَّةَ السَّوءِ، بِئسَما خَلَفتُم مُحَمَّدا فی عِترَتِهِ، أما إنَّکُم لَن تَقتُلوا بَعدی عَبدا

2 / 2

عامل خوارى امت‏

3542. الإرشاد از امام حسین علیه السلام: به خدا سوگند، مرا رها نمى‏کنند تا این مُشتى خون (این قلب) را از درونم بیرون بکشند و چون چنین کنند، خداوند، کسى را بر ایشان مسلّط مى‏کند که چنان خوارشان سازد که خوارترینِ امّت‏ها شوند.

3543. الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة) به نقل از یزید رشک: کسى که خود با حسین علیه‌السلام گفتگو کرده بود، برایم گفت: به حسین علیه‌السلام گفتم: پدر و مادرم فدایت، اى فرزند پیامبر خدا! چه چیزْ تو را به این سرزمین و صحراى خالى از سکنه (کربلا) آورد؟

فرمود: «این، نامه‏هاى کوفیان به من است و من، آنها را قاتل خود مى‏دانم که چون مرا بکُشند، هیچ یک از حرمت‏هاى الهى را وا نمى‏گذارند، جز آن که هتکش کنند. پس خداوند، کسى را بر ایشان مسلّط مى‏کند که چنان خوارشان سازد که خوارتر از کهنه حیض کنیز شوند».

3544. تاریخ الطبرى به نقل از حُمَید بن مسلم: شنیدم که امام حسین علیه‌السلام پیش از کشته شدنش مى‏فرمود: «هان! به خدا سوگند، اگر مرا بکشید، خداوند، در میانتان ترس از یکدیگر و خون‏ریزى مى‏اندازد و به این راضى نمى‏شود تا عذاب دردناکتان را مضاعف کند».

3545. مقتل الحسین علیه السلام، خوارزمى در ذکر وقایع عاشورا: سپس، حسین علیه‌السلام چون شیر خشمناک به آنها یورش بُرد … و تیرها از هر سو او را در بر گرفته و به گلو و سینه او رسیده بودند. در این حال، حسین علیه‌السلام مى‏فرمود: «اى امّت بد! پس از پیامبر صلى الله علیه و آله با خاندانش بد کردید. هان! پس از کشتن من، دیگر از کشتن هیچ بنده‏

مِن عِبادِ اللّهِ الصّالِحینَ فَتَهابوا قَتلَهُ، بَل یَهونُ عَلَیکُم عِندَ قَتلِکُم إیّایَ، وَایمُ اللّهِ إنّی لَأَرجو أن یُکرِمَنی رَبّی بِهَوانِکُم، ثُمَّ یَنتَقِمُ مِنکُم مِن حَیثُ لا تَشعُرونَ.

فَصاحَ بِهِ الحُصَینُ بنُ مالِکٍ السَّکونِیُّ: یَابنَ فاطِمَةَ، بِماذا یَنتَقِمُ لَکَ مِنّا؟

فَقالَ: یُلقی بَأسَکُم بَینَکُم، ویَسفِکُ دِماءَکُم، ثُمَّ یَصُبُّ عَلَیکُمُ العَذابَ الأَلیمَ.(11)

3546. الملهوف: لَمّا أصبَحَ [الحُسَینُ علیه السلام‏] فَإِذا هُوَ بِرَجُلٍ مِن أهلِ الکوفَةِ یُکَنّى أبا هِرَّةَ الأَزدِیَّ، فَلَمّا أتاهُ سَلَّمَ عَلَیهِ، ثُمَّ قالَ: یَابنَ رَسولِ اللّهِ، مَا الَّذی أخرَجَکَ مِن حَرَمِ اللّهِ وحَرَمِ جَدِّکَ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله؟

فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام: وَیحَکَ یا أبا هِرَّةَ! إنَّ بَنی امَیَّةَ أخَذوا مالی فَصَبَرتُ، وشَتَموا عِرضی فَصَبَرتُ، وطَلَبوا دَمی فَهَرَبتُ، وَایمُ اللّهِ لَتَقتُلُنِی الفِئَةُ الباغِیَةُ، ولَیُلبِسَنَّهُمُ اللّهُ ذُلّاً شامِلًا، وسَیفا قاطِعا، ولَیُسَلِّطَنَّ اللّهُ عَلَیهِم مَن یُذِلُّهُم حَتّى یَکونوا أذَلَّ مِن قَومِ سَبَأٍ(12)(13)

3547. الملهوف: قالَ [الحُسَینُ علیه السلام‏] لِأَصحابِهِ: قوموا رَحِمَکُمُ اللّهُ إلَى المَوتِ(14) الَّذی لابُدَّ مِنهُ، فَإِنَّ هذِهِ السِّهامَ رُسُلُ القَومِ إلَیکُم.

فَاقتَتَلوا ساعَةً مِنَ النَّهارِ حَملَةً وحَملَةً، حَتّى قُتِلَ مِن أصحابِ الحُسَینِ علیه‌السلام جَماعَةٌ.

قالَ: فَعِندَها ضَرَبَ الحُسَینُ علیه‌السلام یَدَهُ عَلى لِحیَتِهِ وجَعَلَ یَقولُ: اشتَدَّ غَضَبُ اللّهِ

خداى شایسته‏اى بیم ندارید؛ بلکه وقتى مرا کشتید، کشتن هر کس دیگرى برایتان آسان مى‏شود. به خدا سوگند، من امید دارم که پروردگارم با خوار کردن شما، مرا گرامى بدارد و سپس، از جایى که نمى‏دانید، از شما انتقام بگیرد».

[در این جا] حُصَین بن مالک سَکونى فریاد کشید: اى پسر فاطمه! خدا با چه چیز از ما انتقام مى‏گیرد؟

فرمود: «اختلاف و درگیرى میان شما مى‏اندازد و جنگ و خون‏ریزى میانتان راه مى‏افتد و عذاب دردناکش را بر شما فرو مى‏ریزد».

3546. الملهوف: چون [حسین علیه السلام‏] شب را به صبح آورد، مردى کوفى به نام ابو هِرّه ازْدى را دید که بر ایشان وارد شد و سلام داد و گفت: اى فرزند پیامبر خدا! چه چیز، تو را از حرم خدا و حرم جدّت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله، بیرون کشیده است؟

امام حسین علیه‌السلام فرمود: «واى بر تو، اى ابو هِرّه! امَویان، مالم را گرفتند؛ شکیبایى کردم. دشنامم دادند؛ شکیبایى کردم. در پى ریختن خونم بودند؛ گریختم و به خدا سوگند، این گروه ستمکار، مرا مى‏کشند و خدا هم لباس خوارىِ فراگیرى را بر آنها مى‏پوشانَد و شمشیرى بُرنده را بر آنها حاکم مى‏کند. خداوند، کسى را بر آنها مسلّط مى‏کند که چنان خوارشان سازد که از قوم سَبَأ هم خوارتر شوند».(15)

3547. الملهوف: امام حسین علیه‌السلام به یارانش فرمود: «به سوى مرگ بروید که از آن، گریزى نیست و این تیرها، پیک‏هاى مردم به سوى شما هستند».

یاران امام حسین علیه‌السلام یکى‏یکى جنگیدند تا تعدادى از آنها کشته شدند. در این هنگام، امام حسین علیه‌السلام دست بر محاسن خود کشید و چنین فرمود: «خشم خدا بر یهود، سخت شد، هنگامى که براى او فرزند قرار دادند.

‏ عَلَى الیَهودِ إذ جَعَلوا لَهُ وَلَدا، وَاشتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى النَّصارى إذ جَعَلوهُ ثالِثَ ثَلاثَةٍ، وَاشتَدَّ غَضَبُهُ عَلَى المَجوسِ إذ عَبَدُوا الشَّمسَ وَالقَمَرَ دونَهُ، وَاشتَدَّ غَضَبُهُ عَلى قَومٍ اتَّفَقَت کَلِمَتُهُم عَلى قَتلِ ابنِ بِنتِ نَبِیِّهِم.(16)

راجع: ص 334 (الفصل الحادی عشر/ إتمام الحجّة على أعدائه).

2 / 3

من بلایا هذه الامة

3548. نزهة الناظر: مَرَّ المُنذِرُ بنُ الجارودِ بِالحُسَینِ علیه‌السلام فَقالَ: کَیفَ أصبَحتَ جَعَلَنِیَ اللّهُ فِداکَ یَابنَ رَسولِ اللّهِ؟

فَقالَ علیه السلام: أصبَحنا و أصبَحَتِ العَرَبُ تَعتَدُّ عَلَى العَجَمِ بِأَنَّ مُحَمَّدا صلى الله علیه و آله مِنها، و أصبَحَتِ العَجَمُ مُقِرَّةً لَها بِذلِکَ، و أصبَحنا و أصبَحَت قُرَیشٌ یَعرِفونَ فَضلَنا ولا یَرَونَ ذلِکَ لَنا، ومِنَ البَلاءِ عَلى هذِهِ الامَّةِ أنّا إذا دَعَوناهُم لَم یُجیبونا، وإذا تَرَکناهُم لَم یَهتَدوا بِغَیرِنا.(17)

3549. الفتوح عن الإمام‏الحسین علیه‌السلام فی جَوابِهِ لِمَروانَ لَمّا قالَ‏لَهُ: إنّی آمُرُکَ بِبَیعَةِ یَزیدَ: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(18)، وعَلَى الإِسلامِ السَّلامُ إذ قَد بُلِیَتِ الامَّةُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ.(19)

3550. الملهوف عن الإمام الحسین علیه‌السلام فی جَوابِهِ لِمَروانَ حینَ قالَ لَهُ: إنّی آمُرُکَ بِبَیعَةِ یَزیدَ بنِ‏

خشمش بر مسیحیان، بالا گرفت، هنگامى که او را یکى از سه خدا قرار دادند. خشمش بر مجوسیان، سخت شد، هنگامى که به جاى خدا، خورشید و ماه را مى‏پرستیدند. خشم خدا بر مردمى که بر کُشتن پسر دختر پیامبرشان همداستان شده‏اند، بالا مى‏گیرد».

ر. ک: ص 335 (فصل یازدهم/ اتمام حجّت با دشمنان).

2 / 3

از گرفتارى‏هاى این امت‏

3548. نزهة الناظر: مُنذِر بن جارود، از کنار حسین علیه‌السلام گذشت و به ایشان گفت: خدا مرا فدایت کند، اى فرزند پیامبر خدا! در چه حالى هستى؟

فرمود: «در حالى هستیم که عرب بر عجم مى‏بالد که محمّد صلى الله علیه و آله از آنهاست و عجم هم، بدان گردن نهاده است و قریش، برترىِ ما را مى‏فهمد و به روى خود نمى‏آورد. از دیگر گرفتارى‏هاى این امّت، آن است که اگر آنان را فرا بخوانیم، اجابتمان نمى‏کنند و اگر آنها را وا گذاریم، به وسیله غیر ما هدایت نمى‏یابند».

3549. الفتوح از امام حسین علیه‌السلام در پاسخش به مروان، وقتى که او را به بیعت با یزید، فرمان داد: «ما از آن خداییم و به او باز مى‏گردیم!». حال که امّت به فرمان‏روایى چون یزید، گرفتار آمده است، باید فاتحه اسلام را خواند.

3550. الملهوف: امام حسین علیه السلام، در پاسخش به مروان هنگامى که مروانْ او را به بیعت با

مُعاوِیَةَ، فَإِنَّهُ خَیرٌ لَکَ فی دینِکَ ودُنیاکَ: إنّا للّهِ وإنّا إلَیهِ راجِعونَ، وعَلَى الإِسلامِ السَّلامُ إذ قَد بُلِیَتِ الامَّةُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ، ولَقَد سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: «الخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أبی سُفیانَ».

وطالَ الحَدیثُ بَینَهُ وبَینَ مَروانَ، حَتَّى انصَرَفَ مَروانُ وهُوَ غَضبانُ.(20)

راجع: ج 3 ص 410 (القسم السابع/ الفصل الأوّل/ مناقشة مروان والإمام 7 فی الطریق).

2 / 4

الاستغلال من جماعة الامة

3551. تاریخ الطبری عن عقبة بن سمعان: لَمّا خَرَجَ الحُسَینُ علیه‌السلام مِن مَکَّةَ، اعتَرَضَهُ رُسُلُ عَمرِو بنِ سَعیدِ بنِ العاصِ، عَلَیهِم یَحیَى بنُ سَعیدٍ، فَقالوا لَهُ: انصَرِف؛ أینَ تَذهَبُ؟ فَأَبى عَلَیهِم ومَضى، وتَدافَعَ الفَریقانِ فَاضطَرَبوا بِالسِّیاطِ.

ثُمَّ إنَّ الحُسَینَ علیه‌السلام و أصحابَهُ امتَنَعُوا امتِناعا قَوِیّا، ومَضَى‏الحُسَینُ علیه‌السلام عَلى خ وَجهِهِ، فَنادَوهُ: یا حُسَینُ، ألا تَتَّقِی اللّهَ! تَخرُجُ مِنَ الجَماعَةِ وتُفَرِّقُ بَینَ هذِهِ الامَّةِ؟

فَتَأَوَّلَ(21) حُسَینٌ قَولَ اللّهِ عز و جل: «لِی عَمَلِی وَ لَکُمْ عَمَلُکُمْ أَنْتُمْ بَرِیئُونَ مِمَّا أَعْمَلُ وَ أَنَا بَرِی‏ءٌ مِمَّا تَعْمَلُونَ»(22)(23)

3552. تاریخ الطبری عن الحسین بن عقبة المرادی: قالَ الزُّبَیدِیُّ: إنَّهُ سَمِعَ عَمرَو بنَ الحَجّاجِ

یزید، فرمان داد و گفت: این، براى دین و دنیاى تو بهتر است فرمود: «ما از آن خداییم و به او باز مى‏گردیم!». حال که امّت به فرمان‏روایى چون یزید، گرفتار آمده است، باید فاتحه اسلام را خواند. شنیدم که جدّم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرمود: «خلافت بر خاندان ابو سفیان، حرام است».

[در این جا] سخن، میان او و مروان، بالا گرفت تا این که مروان، خشمگینانه باز گشت.

ر. ک: ج 3 ص 411 (بخش هفتم/ فصل یکم/ بگو مگوى مروان و امام علیه‌السلام در راه).

2 / 4

سوء استفاده از عنوان اتحاد امت‏

3551. تاریخ الطبرى به نقل از عُقْبة بن سَمعان: چون حسین علیه‌السلام از مکّه بیرون آمد، فرستادگان عمرو بن سعید بن عاص به فرماندهى یحیى بن سعید، راه را بر او گرفتند و گفتند: باز گرد. کجا مى‏روى؟

حسین علیه‌السلام خوددارى ورزید و ره‏سپار شد و دو گروه، با تازیانه با هم درگیر شدند.

چون امام حسین علیه‌السلام و یارانش به شدّت [از پیروى آنان‏] امتناع ورزیدند و حسین علیه‌السلام به راه خود رفت، آنان فریاد کشیدند: اى حسین! آیا از خدا، پروا نمى‏کنى؟ از جماعت، بیرون مى‏روى و میان امّت، جدایى مى‏افکنى؟

حسین علیه‌السلام [در پاسخ،] گفته خداى عز و جل را شاهد آورد: «عمل من، از آن خودم است و عمل شما، از آن خودتان. شما از آنچه من مى‏کنم، بیزارید و من، از آنچه شما مى‏کنید، بیزارم»».

3552. تاریخ الطبرى به نقل از حسین بن عُقْبه مرادى: زُبَیدى، از عمرو بن حجّاج نقل مى‏کند که عمرو، چون به یاران حسین علیه‌السلام نزدیک شد، به آنان گفت: اى کوفیان!

‏ حینَ دَنا مِن أصحابِ الحُسَینِ علیه‌السلام یَقولُ: یا أهلَ الکوفَةِ! الزَموا طاعَتَکُم وجَماعَتَکُم، ولا تَرتابوا فی قَتلِ مَن مَرَقَ مِنَ الدّینِ وخالَفَ الإِمامَ!

فَقالَ لَهُ الحُسَینُ علیه السلام: یا عَمرَو بنَ الحَجّاجِ! أعَلَیَّ تُحَرِّضُ النّاسَ؟ أنَحنُ مَرَقنا و أنتُم ثَبَتُّم عَلَیهِ؟ أما وَاللّهِ، لَتَعلَمُنَّ لَو قَد قُبِضَت أرواحُکُم ومِتُّم عَلى أعمالِکُم أیَّنا مَرَقَ مِنَ الدّینِ، ومَن هُوَ أولى بِصُلِیِّ النّارِ!(24)

2 / 5

افتراق الامة بعد النبی صلى الله علیه و آله‏

3553. الذرّیة الطاهرة بإسناده عن الإمام الحسین علیه‌السلام عن النبیّ صلى الله علیه و آله: تَکونُ بَعدی ثَلاثُ فِرَقٍ: مُرجِئَةٌ(25) وحَرَورِیَّةٌ(26) وقَدَرِیَّةٌ(27)؛ فَإِن مَرِضوا فَلا تَعودوهُم، وإن ماتوا فَلا تَشهَدوهُم، وإن دَعَوا فَلا تُجیبوهُم.(28)

3554. الخصال بإسناده عن الحسین بن علیّ بن أبی طالب علیهما السلام: سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله یَقولُ: إنَّ امَّةَ موسى علیه‌السلام افتَرَقَت بَعدَهُ عَلى إحدى وسَبعینَ فِرقَةً؛ فِرقَةٌ مِنها ناجِیَةٌ وسَبعونَ فِی النّارِ، وَافتَرَقَت امَّةُ عیسى علیه‌السلام بَعدَهُ عَلَى اثنَتَینِ وسَبعینَ فِرقَةً؛ فِرقَةٌ مِنها ناجِیَةٌ

به اطاعت [از خلیفه‏] و همراهى جماعت، پایبند باشید و در کشتن کسى که از دین بیرون رفته و با پیشوا مخالفت کرده است، تردید مکنید.

حسین علیه‌السلام به او فرمود: «اى عمرو بن حَجّاج! آیا مردم را بر من مى‏شورانى؟ آیا ما از دین، بیرون رفتیم و شما در آن، استوار ماندید؟! هان! به خدا سوگند، چون قبضِ روح شدید و با همین اعمالتان مُردید، خواهید دانست که کدام‏یک از ما از دین، بیرون رفته و چه کسى به در آمدن در آتش، سزاوارتر است!».

2 / 5

پراکندگى امت، پس از پیامبر

3553. الذرّیة الطاهرة به سندش، از امام حسین علیه السلام، از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله: پس از من، سه فرقه خواهد آمد: مُرجِئه،(29) حَروریّه(30) و قَدَریّه.(31) اینان اگر بیمار شدند، به عیادتشان نروید و اگر مُردند، در تشییع جنازه‏شان حاضر نشوید و اگر شما را دعوت کردند، اجابت نکنید.

3554. الخصال به سندش، از امام حسین علیه السلام: شنیدم که پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى‏فرماید: «امّت موسى علیه‌السلام پس از او، هفتاد و یک فرقه شدند که یکى اهل نجات است و هفتاد فرقه، در آتش اند و امّت عیسى علیه‌السلام پس از او، هفتاد و دو فرقه شدند که یکى،

وإحدى وسَبعونَ فِی النّارِ، وإنَّ امَّتی سَتَفَرَّقُ بَعدی عَلى ثَلاثٍ وسَبعینَ فِرقَةً؛ فِرقَةٌ مِنها ناجِیَةٌ وَاثنَتانِ وسَبعونَ فِی النّارِ.(32)

2 / 6

فساد الامة

3555. تاریخ الطبری عن جعفر بن حذیفة الطائی عن الحسین علیه‌السلام لَمّا بَلَغَهُ خَبَرُ مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ: کُلُّ ما حُمَّ(33) نازِلٌ، وعِندَ اللّهِ نَحتَسِبُ أنفُسَنا وفَسادَ امَّتِنا.(34)

اهل نجات است و هفتاد و یک فرقه، در آتش اند و امّت من، پس از من، هفتاد و سه فرقه مى‏شوند. یک فرقه، اهل نجات است و هفتاد و دو فرقه، در آتش اند».

2 / 6

تباهى امت‏

3555. تاریخ الطبرى به نقل از جعفر بن حُذَیفه طایى، از امام حسین علیه السلام، چون خبر [کشته شدن‏] مسلم بن عقیل به ایشان رسید: هر چیزى که تقدیر شده باشد، فرود مى‏آید و ما جانبازى خود را به حساب خدا مى‏نهیم و از تباهى امّت، به محضر همو شِکوه مى‏بریم.


1) الشُحُّ: أشدُّ البُخل (النهایة: ج 2 ص 448 «شحح»).

2) الخصال: ص 79 ح 128، الأمالی للصدوق: ص 297 ح 333، بحار الأنوار: ج 70 ص 173 ح 24 وراجع: روضة الواعظین: ص 474.

3) قریتُ الضیف قرىً: أحسنت إلیه (الصحاح: ج 6 ص 2491 «قرا»).

4) أخذَتهم السَّنةُ: إذا أجدبوا واقحِطوا (النهایة: ج 2 ص 413 «سنه»).

5) الأمالی للطوسی: ص 647 ح 1340 عن محمّد بن صدقة عن الإمام الکاظم عن آبائه:، عیون أخبار الرضا 7: ج 2 ص 29 ح 25، صحیفة الإمام الرضا 7: ص 85 ح 12 کلاهما عن أحمد بن عامر الطائی عن الإمام الرضا عن آبائه عنه: نحوه، بحار الأنوار: ج 69 ص 405 ح 110.

6) العَلَقُ: الدم الغلیظ، والقطعة منه علقة (الصحاح: ج 4 ص 1529 «علق»).

7) الإرشاد: ج 2 ص 76، إعلام الورى: ج 1 ص 448، بحار الأنوار: ج 44 ص 375.

8) فرم الأمة: قیل هو خرقة الحیض (النهایة: ج 3 ص 441 «فرم»).

9) الطبقات الکبرى (الطبقة الخامسة من الصحابة): ج 1 ص 458 ح 441، سیر أعلام النبلاء: ج 3 ص 305، تاریخ دمشق: ج 14 ص 216، تاریخ الإسلام للذهبی: ج 5 ص 11، بغیة الطلب فی تاریخ حلب: ج 6 ص 2616 نحوه؛ بحار الأنوار: ج 44 ص 368 وراجع: مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 226 والفتوح: ج 5 ص 71 ومثیر الأحزان: ص 46.

10) تاریخ الطبری: ج 5 ص 452، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 572.

11) مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 2 ص 34، الفتوح: ج 5 ص 118؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 52.

12) الظاهر أنه إشارة إلى الآیات 15 إلى 19 من سورة سبأ.

13) الملهوف: ص 132، مثیر الأحزان: ص 46 وفیه «أبوهرة الأسدی»، بحار الأنوار: ج 44 ص 368؛ الفتوح: ج 5 ص 71، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 226.

14) فی المصدر تکرّرت عبارة: «إلى الموت»، وقد حذفناها تبعا لنسخة بحار الأنوار.

15) ظاهرا اشاره است به آیات 15 تا 19 از سوره سبأ.

16) الملهوف: ص 158، مثیر الأحزان: ص 58 عن عدیّ بن حرملة وفیه ذیله من «ضرب الحسین علیه السلام»، بحار الأنوار: ج 45 ص 12؛ الفتوح: ج 5 ص 101، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 2 ص 9 کلاهما نحوه.

17) نزهة الناظر: ص 85 ح 20 وراجع: المناقب للکوفی: ج 2 ص 109 والطبقات الکبرى: ج 5 ص 219 وتاریخ دمشق: ج 41 ص 396.

18) البقرة: 156.

19) الفتوح: ج 5 ص 17، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 184؛ الملهوف: ص 99، بحار الأنوار: ج 44 ص 326 وراجع: مثیر الأحزان: ص 25.

20) الملهوف: ص 99، مثیر الأحزان: ص 24 نحوه، بحار الأنوار: ج 44 ص 326؛ الفتوح: ج 5 ص 17، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 184 کلاهما نحوه.

21) التَّأویلُ: نقل ظاهر اللفظ عن وضعه الأصلی إلى ما یحتاج إلى دلیل لولاه ما تُرک ظاهر اللَّفظ (النهایة: ج 1 ص 80 «أول»).

22) یونس: 41.

23) تاریخ الطبری: ج 5 ص 385، أنساب الأشراف: ج 3 ص 375 ولیس فیه ذیله من «وتفرّق»، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 1 ص 220 نحوه؛ الإرشاد: ج 2 ص 68 ولیس فیه ذیله من «ومضى»، مثیر الأحزان: ص 39، بحار الأنوار: ج 44 ص 365.

24) تاریخ الطبری: ج 5 ص 435، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 565، مقتل الحسین علیه‌السلام للخوارزمی: ج 2 ص 15؛ بحار الأنوار: ج 45 ص 19.

25) المُرجئة: هم فرقة من فرق الإسلام یعتقدون أنّه لا یضرّ مع الإیمان معصیة کما لا ینفع مع الکفر طاعة (مجمع البحرین: ج 2 ص 675 «رجأ»).

26) الحروریّة: هم الخوارج الذین خرجوا على علیّ 7، ولمّا کان اجتماعهم فی قریة حَرورا قرب الکوفة سمّاهم 7 حروریّة (شرح اصول الکافى للمولى محمد صالح المازندرانی: ج 11 ص 451).

27) القَدَریَّة: فی الروایات قد تُفَسّر بالقائلین بالجبر، وقد تُفسَّر بالقائلین بالتفویض، ولمزیدٍ من الاطّلاع، راجع: موسوعة العقائد الإسلامیة: ج 6 ص 298 (القسم الثانی: العدل/ القضاء والقدر/ الفصل الثامن/ ذمّ القدریّة).

28) الذرّیة الطاهرة فصل «مسند الحسین بن علیّ»: ص 110 ح 148 عن حسین بن علی بن الحسین عن أبیه الإمام زین العابدین علیه السلام.

29) مُرجئه، کسانى‏اند که معتقدند با ایمان دیگر معصیت مشکلى ایجاد نمى‏کند، چنانچه با کفر، اطاعت فایده‏اى‏ندارد.

30) حَروریه، همان خوارج هستند که بر امام على علیه‌السلام شوریدند و چون محلّ گرد آمدن آنهاروستاى «حَرورا» در نزدیکى کوفه بود، على علیه‌السلام آنان را «حروریه» نامید.

31) قَدَریّه، در احادیث، گاه برقائلان به «جبر» و گاه بر قائلان به «تفویض»، اطلاق شده است. براى توضیح بیشتر، ر. ک: دانش‏نامه عقاید اسلامى: ج 9 ص 39 (فصل هشتم/ سرزنش قدریّه).

32) الخصال: ص 585 ح 11 عن سلیمان بن مهران عن الإمام الصادق عن آبائه:، بحار الأنوار: ج 28 ص 3 ح 3 وراجع: الأمالی للطوسی: ص 523 ح 1159 وبشارة المصطفى: ص 216.

33) حُمّ: أی قُدِّر (النهایة: ج 1 ص 446 «حمم»).

34) تاریخ الطبری: ج 5 ص 375، الکامل فی التاریخ: ج 2 ص 543.