در سفر به کربلا، وقتی کاروان امام حسین علیه السلام به سرزمین «عقبه» رسید پیرمردی از
قبیله «بنی عکرمه» خدمت امام رسید و گفت: شما دارید به استقبال شمشیرها و نیزهها میروید، کوفیانی که شما را دعوت کردند مردمی نیستند که با دشمنان شما بجنگند و دشمن را از شما دور سازند، با این حال من صلاح نمیدانم که به سوی کوفه بروید.
امام در پاسخ اظهار داشت:
حدیث 23
قال الامام الحسین علیه السلام: یا عَبْدَاللهِ لَیْسَ یَخَفی عَلَیَّ الرَّأْیُ أَنَّ اللهَ تَعالی لایُغْلَبُ عَلی أَمْرِهِ. وَاللهِ لایَدَعُونَی حَتّی یَسْتَخْرِجُوا هذِهِ الْعُلْقَةَ مِنْ جَوْفی، فَإِذا فَعَلُوا سَلَّطَ اللهُ عَلَیْهِمْ مَنْ یُذِلُّهُمْ، حَتّی یَکُونُوا أَذَلَّ فِرَقِ الْأُمَمِ.(1)
امام حسین علیه السلام فرمود: (ای بنده خدا! این مطلبی که تو درک میکنی بر من نیز روشن است ولی برنامه خدا تغییرپذیر نیست. سوگند بخدا! اینها دست از من بر نمیدارند مگر خون مرا بریزند، ولی پس از این عمل ننگین، خداوند کسی را بر آنان مسلّط خواهد نمود که طعم تلخ ذلّت را به شدیدترین وجه به آنان بچشاند و از همه ملّتها ذلیلترشان گرداند.)
1) کامل ابن أثیر ج2 ص549، تاریخ ابن عساکر (شرح حال امام حسین علیه السلام) ص211 حدیث 68، بحارالانوار ج44 ص375، عوالم بحرانی ج17 ص225، اعیان الشیعة ج1 ص595، تاریخ طبری ج7 ص294، کامل الزیارات ص75.